عباس یاری: ذائقه ما به چیزهای بد عادت میکند و چیزهای خوب را پس میزند
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۸۵۹۹۳
مهسا بهادری: در دورهای فیلمهای اجتماعی پرفروش بود، در دورهای دیگر فیلمهای درام یا عاشقانه مخاطب را به سینما میآورد، بعد دوران یکه تازی کمدیها شروع شد؛ اما ماجرا این است که در این روزها که وضعیت سینما و حتی اکران فیلمها نابه سامان است چه فیلمی و با چه مضمونی مخاطب را به سینما میآورد؟ عباس یاری در پاسخ به این سوال میگوید: «همین الان که مملکت از جمله سینما، در شرایطی است که کرکره اکثر فعالیتهای فرهنگی پایین است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او درباره کارآمدی کمدی برای جذب مخاطب به سینما میگوید: «فعلا هیچ دارویی کارساز نیست! سینمای ما در یک دورهای دارای چنان شانی بود که نمایش فیلمها با مضامین مختلف فروش داشت، وقتی اشاره به کمدی میکنید، یادتان میاندازم که در همان زمان فیلم تلخ و اجتماعی «متری شیش و نیم» ساخته سعید روستایی بسیار پرمخاطب بود و از تمام کمدیهای آن دوره هم بیشتر فروش داشت، پس نمیتوانیم بگوییم فیلم کمدی همیشه راه نجات سینما بوده است. به نظرم شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قطعا در رونق فعالیتهای فرهنگی نقش دارد. وقتی شما از دردی رنج میکشید، ممکن است در لحظه و با خوردن یک مسکن درد را فراموش کنید، اما برای نجات بیماری باید به سراغ پزشک و آزمایشگاه بروید و از پزشکان مختلف مشاوره بگیرید. درمورد سینما هم همینطور است اینکه چه کار میخواهند انجام دهند را نمیدانیم، نهایتش این میشود که یک فیلم کمدی روی پرده میگذارند تا آن معضل را به صورت مقطعی بهبود بخشند.»
او در پاسخ به این سوال که جامعه به کمدی نیاز ندارد میگوید: «البته که به کمدی نیاز دارد، اما نه همراه با ابتذال، مثلا فیلم«اجاره نشینها»ی داریوش مهرجویی هم کمدی است، اما حکایت آشفتگی و ناهنجاری جامعه آپارتمان نشینی است. الان هم از این جنس ناهنجاری در جامعه بسیار است.»
ذائقهای که تغییر کرداین روزها سلیقه مخاطب در تماشای فیلم سینمایی تغییر کرده، یک فیلم سینمایی (که نمیخواهیم نامش را بگوییم) در این روزها فروش بینهایت خوبی دارد، اگر در سالهای قبلتر اکران میشد، ممکن بود به هیچ وجه مورد استقبال مخاطبان قرار نگیرد.
یاری درباره این ماجرا میگوید: «یادم است که مرحوم رضا میرلوحی، که یکی از کارگردانان پیشکسوت سینمای ایران بود و فیلمهای قابل توجهی در زمان خودش داشت، میگفت که ما به بدشنیدن، بد خوردن، بد گفتن و همه این موارد به مرور زمان عادت میکنیم و این عادت بلای جانمان میشود. در واقع ذائقه ما در گذر زمان تغییر میکند و به موارد تازه عادت میکند، یک مثال ساده بزنم، زمانی که مادران ما غذاهایی طبخ میکردند، که هم وقتشان را میگرفت، هم این غذا سرشار از موادی بود که سلامتی بدن ما را تضمین میکرد، نتیجه میشد، انواع غذاهای سنتی مثل قورمهسبزی یا قیمه یا انواع خورشهای دیگر، اما بعد از مدتی یک چیزهایی مانند سوسیس و کالباس وارد میدان شد که با دو سوت آماده میشد و معلوم نبود مواد اولیهاش چیست، اما همین غذا ذائقه نسل فعلی را تغییر داد و افراد هم از آن استقبال کردند و هرقدر هم که گفته شد این مواد تا چه اندازه برای بدن مضر است، کسی توجهی نکرد؛ چون ذائقه مردم به آرامی به خوردن این مواد عادت کرده بود.»
عباس یاری و حمیدرضا صدراو ادامه داد: «میخواهم بگویم ذائقه ما به چیزهای بد عادت میکند و چیزهای خوب را پس میزند. در چندسال گذشته پارهای از سینماهای ما در سانس آخر فیلمی نمایش نمیدادند، در عوض نمایشهایی را روی سن میبردند که سرشار از لودگی و تکهپرانیهای سطح پایین و موضوعات اروتیک بود. خب طبیعی است که مخاطب بهمرور به آن دست از موضوعات و شوخیها عادت کند و این جنس نمایش یواش یواش در قالب کمدی وارد سینما هم شد. گاهی زمان نمایش این تئاترها، حتی به سالنها هم صندلی اضافه میکردد تا پاسخگویِ مخاطبان باشند، درصورتی که فرضا سانس قبل از آن که یک فیلمِ خوب روی پرده بود، فقط بیست تماشاگر در سالن حضور داشتند. وقتی میخواستند لالهزار را تعطیل کنند و تماما تبدیل به یک مکان برای فروش لوستر و سیم و چراغ کنند، با قطعیت تمام یک مهر ابتذال به وضعیت زدند. انگار فقط لالهزار بد بود، آنجا را تعطیل کردند درحالی که بسیاری از هنرمندانِ برجسته ما از همانجا متولد شدند. نفوذ بیماری و ذائقه ابتذال از همین نمایشهای بیمایه در سینماها و تالارها شروع شد و کار به جایی رسید که مخاطبان هم دیگر با تماشای آن مشکلی نداشتند.»
این منتقد حتی باور دارد ریشه این ماجرا در مدرسه هم دیده میشود. او میگوید: « در یک دورهای دانشآموزان را به سینما میبردند، البته آن زمان فیلمهای خوبی هم برای کودکان ساخته میشد و همه بچهها هم از آن راضی بودند. از همان زمان کودکان عادت میکردند که باید فیلم ببینند، شاید یاد میگرفتند درباره آن با هم بحث و تبادل نظر هم کنند. اما درحال حاضر این اتفاق رخ نمیدهد و آموزش و پرورش این موضوع را به طور کل از چرخه برنامههایش حذف کرده و زمانی که بچه از کودکی عادت نمیکند به سینما برود و در جمع فیلم ببیند، آن ذائقه در کودک شکل نمیگیرد وقتی هم بزرگ میشود، هر چیزی که به او نشان دهند میپذیرد.»
سینما و نقش دولتهانقش حضور و دخالت دولتها همواره در جامعه پر رنگ بوده، این دخالت بعضا به عرصه فرهنگ و هنر یا حتی جزئیتر نگاه کنیم، به عرصه سینما هم رسیده است. گاهی گمان میشود که نتیجه هر اتفاق در همان لحظه بروز وظهور پیدا میکند اما عباس یاری معتقد است: «این بلایی که امروز سر سینما آمده، حاصل عملکرد یک دولت نیست. این اتفاق ذره ذره رخ داده، وقتی فیلمها به سمت ابتذال میرود و با استقبال مواجه میشود، به آهستگی مسیر سینما تغییر میکند، جای نمایشگاه مطبوعات و کتاب تغییر پیدا میکند، روزنامهها و مجلاتش به مرور زمان تعطیل میشوند و همه این موارد به قول فروغ فرخزاد نشانه، پیش نرفتن و فرو رفتن بخش فرهنگی است. امکان دارد در همان لحظه کسی متوجه این موضوعات نشود، اما به مرور زمان به جایی میرسیم که دیگر نمیتوان آن را جمع کرد و این باعث میشود که همه از آن لطمه ببینیم.»
بیشتر بخوانید: مخاطب سینما به طور کل ریزش کرده است مرگ قریبالوقوع سینما هنر و تجربه باید اجازه نفس کشیدن در سینمای ایران را داشته باشد شورای صدور پروانه نمایش و پروانه ساخت بیتاثیر نیستشورای صدور پروانه نمایش و پروانه ساخت، گاهی سهلانگاریهایی انجام میدهند که آسیبش به سینما میرسد. سینمایی که این روزها بیش از هر زمانی به حمایت و اکران فیلم درست نیاز دارد. یاری درباره پروانه ساخت و نمایش اشتباه برای برخی از فیلمها میگوید: «وقتی یک فیلم خوب پروانه نمیگیرد و اولویت را به یک فیلم بیارزش میدهند و طرفدار هم دارد، سینماداران یکهتاز میدان میشوند؟ و آنها هستند که سیاستها را راهبری میکنند و به تهیهکننده خط میدهند چه بسازد و چه نسازد.»
او در پایان ادامه داد: «اگر شما در یک جامعهای هستید که باید برای همه چیز از جمله فیلم و تئاتر و موسیقی، مجوز بگیرید و تنها مواردی مجوز میگیرند که خوب نیستند یا امکان نمایش ندارند، پس میتوانیم بگوییم صادر کنندگان مجوز هم غیر مسئولانه تصمیمگیری کردهاند.»
۵۷۲۴۵
کد خبر 1705553منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: بازیگران سینما و تلویزیون ایران نقد فیلم فیلم کمدی عباس یاری یک فیلم دوره ای فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۸۵۹۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای خانواده رضا عطاران در «بدل» چیست؟/ معرفی چهرههای جدید
علیرضا مسعودی معروف به علی مشهدی درباره سریال جدید خود با نام «بدل» که با پایان مجموعه «هفت سر اژدها» از این شبکه پخش می شود به خبرنگار مهر بیان کرد: قصه و اتفاقات سریال «بدل» در سال ۱۴۰۲ رخ می دهد و درباره خانواده عطاران است؛ شهرام قائدی نقش پدر را در خانواده عطاران بازی می کند که نسل اندر نسل عطار هستند. پریسا مقتدی نقش همسرش را بازی می کند و عرفان آصفی نقش پسر خانواده را با نام رضا عطاران دارد.
وی درباره عرفان آصفی که بیشتر در تئاتر فعالیت داشته است توضیح داد: رضا عطاران که تحصیلات مرتبط با هوا و فضا در خارج از کشور دارد پس از پنج سال به ایران باز می گردد. نقش او را عرفان آصفی بازی می کند که سال گذشته در فیلم «ویلای ساحلی» کیانوش عیاری نقش اصلی را داشت و اینجا هم نقش اصلی سریال را دارد.
این نویسنده و کارگردان درباره قصه «بدل» بیان کرد: طرح این قصه را حدود ۲۰ سال پیش نوشتم و کنار گذاشتم و بعد از سال ها فکر کردم الان وقت آن است که ساخته شود.
مسعودی درباره نام رضا عطاران و اینکه برای این قصه با خود عطاران گپ و گفتی داشته است یا خیر بیان کرد: به هر حال من سال هاست در مقام نویسنده کار می کنم و سال های اخیر هم کارگردانی کرده ام. عطاران هم از مدل کاری من خبر دارد و برایش سوال نبود که چرا سراغ اسم او رفته ام. اما من زنگ زدم و برای استفاده از نامش از او اجازه گرفتم.
این فیلمنامه نویس درباره کمدی های سال های اخیر که نتوانسته است مخاطب را راضی کند، بیان کرد: من همه سریال های تلویزیون را می بینم چون آثار همکاران من است و همیشه این آثار را دنبال کرده ام. مساله این است که الان چهار یا پنج پلتفرم اصلی داریم و فضای مجازی هم بسیار فعال است. فضا نسبت به ۲۰ سال پیش خیلی تغییر کرده است. گرفتاری مردم هم بیشتر شده است. آن زمان شاید ساعت ۷ شب خانه بودید اما الان آنقدر دلمشغولی ها زیاد شده است که باید تا آخر شب کار کنید.
وی درباره اینکه سریالش چقدر می تواند فضای جدیدی در میان کمدی ها داشته باشد، عنوان کرد: این سریال هم از موقعیت های کمدی و هم از کمدی کلامی برخوردار است. شخصیت ها در این سریال فانتزی نیستند. شخصیت هایی که در این سریال انتخاب کرده ام به گونه ای هستند که مردم با آنها همذات پنداری دارند و ما به ازای آنها را می بینند. پیش از این هم سال ها تلاش کرده ام که مردم با شخصیت های آثارم ارتباط بگیرند و کاراکترها و شخصیت ها را اطراف خود دیده باشند.
نویسنده «کوچه اقاقیا» اضافه کرد: نویسنده هایی مثل پیمان و محراب قاسم خانی تخصص شان در فانتزی است ولی من هرچه ساختم مابه ازای آن را در زندگی خودم دیده ام مثل «نوروز رنگی» که چند سال پیش پخش شد و «بدل» هم چنین ویژگی ای دارد. غیر از شخصیت ها، بخشی از داستان هم براساس یک واقعیت است.
مسعودی در ادامه درباره حضور بازیگران در سریال های تلویزیونی با توجه به دستمزدهای شبکه خانگی بیان کرد: الان دستمزدها در پلتفرم ها آنقدر بالا و عجیب و غریب است که بسیاری از بازیگران را نمی توانید در تلویزیون داشته باشید. با این ارقامی که آن طرف رد و بدل می شود مگر می توانید به بازیگرانی چون جواد عزتی بگویید به تلویزیون بیاید. خود من با رقم های تلویزیون رویم نمی شود به اینها که رفقایم هستند بگویم به تلویزیون بیایند.
وی در پایان درباره اینکه چرا خودش به پلتفرم ها نمی رود و کار بسازد، بیان کرد: تلویزیون مخاطب بسیار بالایی دارد من ادعایم می شود تمام ایران را گشته ام و در سراسر ایران دیده ام که هنوز تلویزیون شان روشن است. شک نکنید یک سریال تلویزیونی در شبکه سه میزان بیننده اش خیلی بیشتر از سریالی است که در شبکه نمایش خانگی درباره اش بحث می شود.
کد خبر 6091923 عطیه موذن